دنیای اطراف ما

روح و عالم ذر

شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۳۵ ب.ظ


روح اصطلاحی در علوم دینی و فلسفی است راجع به همه موجودات (نه فقط انسان و موجودات زنده از دیدگاه زیست شناسی). بسیاری از ادیان معتقدند که روح در مقابل جسم، یعنی قسمت غیرمادی یک موجود است. و این که هر موجود یک روح دارد.
مسالهٔ روح و حیات پس از مرک در حوزهٔ اعتقاد به وجود مشترک اند. هر اعتقادی در مورد یکی، تاثیر مستقیم در دیگری دارد قبل از تولّد  این مساله پر اختلاف‌ترین مساله در مورد وجود روح است. گروهی از مسلمانان به عالم ارواح قبل از خلقت آدم و عالم ذر قبل از تولد اعتقاد دارند.
به عقیده مسلمان‌ها عالم ذر یا روز اَلَست، زمانی است که خداوند پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یکانگیش گرفته است می‌دانند.


عالم ذر در قرآن
در کتاب آسمانی مسلمانان (قرآن)، سخن از پیمانی عظیم که خداوند از انسانها گرفته است به میان آمده.[۱]  خداوند در قرآن می‌فرماید: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ. «به یاد آور زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می‌دهیم. برای اینکه در روز رستاخیز نگویید ما از این غافل بودیم.»
به این دلیل که در این آیه سخن از ذریه که به معنی فرزندان خردسال است به میان آمده، این آیه را ذر نامیده‌اند و به خاطر کلمه اَلَست به ئیمان الست معروف شده است.

این نظریه عالم ذر می گوید که ارواح انسان ها قبل از تعلق به بدن، به ذرات ریزی تعلق گرفته است و آن ذرات، با تعلق ارواح، زنده و آگاه شدند؛ پس از آن، خداوند این مطلب را میثاق گرفت. بر اساس نظر این گروه، آیه، ناظر به عالم ذر است؛ یعنی خداوند از صلب آدم، ذرات ریزی را استخراج کرد و با تعلق ارواح به آن ها، از آنان عهد و پیمان گرفت. علامه مجلسی و آقا جمال الدین خوانساری این نظر را پذیرفته اند

انواع روح
روح سرگردان وقتی که روح از راهِ واسطه قرار دادنِ بدن یعنی از راهِ چشم و یا گوش یا حسِّ دیگری به چیزی توجه می کند، در این حال بدن، آن را به طرفِ چیزی می کشاند که هرگز به یک حال باقی نیست و در نتیجه ی این تماس، روح سرگردان می شود و گمراه می گردد و مانند مستی، تعادلِ خود را می بازد... اما موقعی که روح مستقیما و در خودش درباره ی چیزی به جستجو می پردازد، در این صورت فقط به آن چه پاک و ابدی است و همیشه به یک حال می ماند، آگاه می گردد و چون به آن چه دریافته است قرابت دارد.

 اگر سعادتش یاری کند در نزدِ آن باقی می ماند و در نتیجه سرگردانی اش به پایان می رسد و آرامش خود را باز می یابد و در سایه ی تماس با آن چه دریافته است، خود نیز همیشه در یک حال و یکسان باقی می ماند. این وضع و حالتی که روح در چنین موقعی به خود می گیرد، همان است که تفکر نام دارد.  روح سعادتمند روح اگر از بدن مستقل و فارغ بماند و چیزی از بدن دامنش را نگیرد و پیوسته از بدن گریزان و دائما به خود مشغول باشد یعنی حقیقتا در جستجوی حقیقت بوده و در این فکر باشد که مرگ را با آغوش باز بپذیرد. چنین روحی پس از مرگ به مکانی که از هر حیث به خود او شبیه است، یعنی به جایی نامریی و الهی و ابدی روی می نهد و در آنجا به سعادت می رسد و از اشتباه و نادانی و ترس و شهوت و همه ی نواقص و بدی های طبیعتِ بشری آزاد می گردد و چنان که آشنایان به اسرار می گویند، در جوار خدا به زندگی ادامه می دهد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی